زیتون

ساخت وبلاگ
.آسمانت فتنه بار است و زمینت فتنه زاردست رعيت تخم غم پاش است و تخم دل فگارای عجب زین تخمکار و وا اسف زآن تخمزارتخم در دل ریخته ، از دیده روید زار زاروه ز تو ای زارع آزرم کارروزگار ، ای روزگاردوستی با دشمنان و دشمنی با دوستانبا بدان خوبی و با خوبان بدی ای قلتبان!چیره سازی بدسگالان را به نیکان هر زمانتا به کی با من رقیبی، این چنین، چون این و آنبا رقیبانم همیشه یار غارروزگار ، ای روزگاراز عدم آورده اند و می برندم در عدمزندگی راه فرار است از رحم در هر قدماندرین ره فتنه است و شور و شر و وهم و غمکاش می دانستمی این نکته را اندر رحمتا که می کردم رحم بر خود هزارروزگار ، ای روزگارچیره و با اقتدار و ثابت و پا در رهیهر قدم در رهگذارت ، زیر پا بینم چهیای که پرتوبخش سیاراتی و مهر و مهیپرده دار آسمان و خیمه ساز شب گهینیست مانندت مداری بر قرارروزگار ، ای روزگارباز را چنگالِ گنجشکان بیازردن چراست؟شیر را برگو : که آهوی حزین خوردن چراست ؟من ندانستم پس از این زندگی، مردن چراست ؟با طراوت بودن و در آخر افسردن چراست ؟ای سبک بن خانه ی بی اعتبارروزگار ، ای روزگاراز چه روی خوبرویان را چنین افروختی؟کز شرارش ، قلب عشاق جهان را ، سوختی؟از چه (عشقی) را ، لب آزاد گفتن دوختی؟وین همه سرّ مگو در خاطرش اندوختی؟روزگار ، ای تلخ کام ناگوارروزگار ، ای روزگار**** زیتون...
ما را در سایت زیتون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : czeitoon133f بازدید : 80 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1402 ساعت: 15:02

...آن شمع را دیده‌ای که در لگن برافروخته‌اند و محبت او در دل اندوخته، و طایفه ای به گرد او درآمده و حاضران مجلس با او خوش برآمده، هرکس به مراعات او کمر بسته، و او بر بالای طشت چون سلطان نشسته، که ناگاه صبح صادق بدمد. همین طایفه بینی که دم در دمند، و به تیغ و کارد گردنش بزنند. از ایشان سؤال کنند که ای عجب همه شب طاعت او را داشتید چه شد که امروز فرو گذاشتید؟ همان طایفه گویند که شمع به نزدیک ما چندان عزیز بود که خود را می سوخت، و روشنایی جهت ما می افروخت اکنون چون صبح صادق تاج افق بر سر نهاد و شعاع خود به عالم داد شمع را دیگر قیمت نباشد و ما را با او نسبت نه. . زیتون...
ما را در سایت زیتون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : czeitoon133f بازدید : 97 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1402 ساعت: 1:01